دو کلام حرف حساب

خرم آن روز کزین منزل ویران برویم(el vino)-شادقلی میرزا

دو کلام حرف حساب

خرم آن روز کزین منزل ویران برویم(el vino)-شادقلی میرزا

اولین دیدار

اولین روزی که دیدمش خوب یادم هست.
زیبا, دلربا ودوست داشتنی به نظر می آمد.
درست مثل همون چیزی که توی ذهنم فکرش رو می کردم...
توی رؤیاهام ساخته بودم
وتوی افکارم باهاش زندگی می کردم.
ازفرط خوشهالی نمی دونستم چی کار کنم
داشتم بال در می آوردم
و اگه می شد فاصله بینمون رو با تمام قوا پرواز می کردم و...
می خواستم برم نزدیکش و یه دستی به سرو روش بکشم
بوش کنم ودستش رو بگیرم...
ولی نمی دونم چرا پاهام جلو نمی رفتند
آخه تا اون وقت زیبا تر از اون ندیده بودم.
تو همین فکر ها بودم که انگار یه چیزی از درونم بهم گفت:"نترس!!"
"برو جلو...
تا کی می خواهی زل زل بهش نگاه کنی!"
رفتم نزدیک...
تا بهش رسیدم دیگه کنترلم رو از دست دادم!
پریدم روش و یه دور حسابی تو حیاط خونمون زدم!!
آخه اولین دوچرخه ای بود که بابام برام خریده بود.
من فقط 5 سال داشتم!
نظرات 2 + ارسال نظر
مهران چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:24 ب.ظ http://hendone.blogsky.com

لینکت رو اضافه کردم.
موفق باشی

حمید پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:09 ب.ظ http://forgetful.blogsky.com

داش امیر ای ول بابا
من همین طور داشتم می خوندم و میرفتم جلو احساساتی شدم
خداییش خیلی باحال نوشتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد