دو کلام حرف حساب

خرم آن روز کزین منزل ویران برویم(el vino)-شادقلی میرزا

دو کلام حرف حساب

خرم آن روز کزین منزل ویران برویم(el vino)-شادقلی میرزا

بی خوابی

الآن بیشتر از دو ساله که شبها یه خوابه راحت نرفتم.

کمتر شبی پیش اومده زودتر از ساعت ۲ بخوابم.دیگه از بی خوابی خسته شدم.خدایا ما رو دریاب....

بعضی وقتها احساس میکنم من اونی که باید باشم نیستم.نمیدونم ولی فکر میکنم از خودم خیلی دور شدم.میخوام برم یه جایی که که فقط خودم باشم وخودم.کجا میشه رفت؟

نه نه نه

بزرگترین قدرت یک فرد در توانائی نه گفتن اوست.

استاد ناقلا

ما همیشه توقع داریم کارهای خوب رو از انسانهای بزرگ یاد بگیریم.منظورم از انسان بزرگ کسانی هستند که توی جامعه یه جایگاه خاصی تو افکار عمومی دارند،مثل اساتید و معلمان عزیز که ما همیشه مدیون زحمتهایی هستیم که اونا برای ما کشیده و می کشند.

به خاطر همین منزلتی که این قشر در نظر مردم دارند،توقعات نسبت به اونها بالا میره.یعنی رفتار و منش اونها زیر زره بین قرار میگیره و مردم و مخصوصآ دانش آموزان و دانشجویان سعی میکنند ازشون الگو برداری کنند.

اینها رو گفتم تا یه تجربه برای خودم رو براتون تعریف کنم که نشون میده همه خصوصیات خوب توی انسانهای بزرگ یک جا جمع نیست.

دیروز رفتم در اتاق یکی از استادای دانشگاه تا ازش بپرسم نمره ها رو کی اعلام میکنه.ما نمره هامون از طریق یه سایت اعلام میشه که همه اطلاعات دانشجو اونجا هست.رفتم تو اتاق و ازش پرسیدم :نمره ها رو کی اعلام میکنید؟

گفت:من هنوز برگه ها رو تصحیح نکردم،احتمالآ سه چهار روز دیگه مشخص میشه.

منم تشکر کردم و رفتم.بعد از ظهر یکی از دوستام زنگ زد که برو نمره ها رو تو سایت زده بببین!

مونده بودم حرفه دوستمو باور کنم یا حرفه استادو.خلاصه رفتم و دیدم که رفیقمون راست میگفت.

حالا فقط موندم چه طور این استاد ناقلا به راحتی به من (دروق)گفت؟

فردای اون روز که رفتم دانشگاه دیدم تو اتاقش نیست.در رو بسته بود و رفته بود.شاید میخواست کسی برای نمره گرفتن نره پیشش.خدا رو شکر من ازش ۱۲.۶ گرفتم و پاس شدم ولی خیلی ها افتاده بودن.

خدا هیچ دانشجویی رو محتاج استاد نکنه.خدا هیچ مردی رو محتاج نامرد نکنه.

مرا تا زنده ام یاد کنید

مرا تا زنده ام یاد کنید

در آن لحظه که می سوزد درونم از تمام درد ها

و ندارم مرهمی تا بر نهم بر زخم ها

 

مرا تا زنده ام یاد کنید

در آن لحظه که میگردم به دنبال کسی

تا بگویم از تمام غصه ها و قصه ها

 

مرا تا زنده ام یاد کنید

که بعد از رفتنم دیگر چه سود آید مرا آن گریه ها

و شاید، خنده ها؟!

 

باور میکنی؟!

هنوز نفس میکشم

هنوز زنده هستم

هنوز امید دارم

هنوز گاهی اوقات میخندم

هنوز میتوانم راه بروم

هنوز چشمهایم می بینند

هنوز گوشهایم می شنوند

هنوز هم قدرت گریه کردن دارم

هنوز اشتهایی برای خوردن دارم

باور میکنی؟!